مجنون شبیه طفل تو
شیدا نمیشود
زین پس کسی بقدر تو لیلا نمیشود
شان نزول راس تو ویرانه ی من است
دیگر مگرد شان تو پیدا نمیشود
بی شانه نیز میشود
امروز سر کنم
زلفی که سوخته گره اش وا نمیشود
بیهوده زیر منت مرهم
نمیروم
این پا برای دختر تو پا نمیشود
صد زخم بر رخ تو
دهان باز کرده است
خواهم ببوسم از لبت اما نمیشود
چوب از یزید خورده
ای و قهر با منی
از چه لبت به صحبت من وا نمیشود
پیدا نشد یکی که
بگوید به دخترت
این حرفها برای تو بابا نمیشود
محمد سهرابی